و من فراموشش میکنم!

ساخت وبلاگ

About Me


باید یک بار به خاطر همه‌چیز گریه کرد.

آن قدر که اشک‌ها خشک شوند.

باید این تن اندوهگین را چلاند و بعد دفتر زندگی را ورق زد.

به چیز دیگری فکر کرد.

باید پاها را حرکت داد و همه‌چیز را از نو شروع کرد.

(آنا گاوالدا)

و من فراموشش میکنم!...
ما را در سایت و من فراموشش میکنم! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : exuviate بازدید : 4 تاريخ : پنجشنبه 30 فروردين 1403 ساعت: 12:40

About Me


باید یک بار به خاطر همه‌چیز گریه کرد.

آن قدر که اشک‌ها خشک شوند.

باید این تن اندوهگین را چلاند و بعد دفتر زندگی را ورق زد.

به چیز دیگری فکر کرد.

باید پاها را حرکت داد و همه‌چیز را از نو شروع کرد.

(آنا گاوالدا)

و من فراموشش میکنم!...
ما را در سایت و من فراموشش میکنم! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : exuviate بازدید : 12 تاريخ : پنجشنبه 16 فروردين 1403 ساعت: 7:12

امروز موقعیت پیش اومد و حرفم رو زدم...

راستی راستی دارم میروم از اینجا بعد از یکسال و نیم...

و از همین الان دلم برای مریضهایم تنگ شده.برای خدمت به آنها.

اما اینجا دارم اذیت میشوم.

کاش کار فقط در خدمت به انسانها خلاصه میشد.کاشکی.

و من فراموشش میکنم!...
ما را در سایت و من فراموشش میکنم! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : exuviate بازدید : 21 تاريخ : پنجشنبه 23 آذر 1402 ساعت: 5:36

بوسیدن روی پدر و مادر...

به هر چیزی در این جهان برتری دارد...به هر چیزی که فکرش را بکنی.

لبخندشان...برق چشمانشان...

بقول معروف باید بروی دورهایت را بزنی تا بفهمی این را...

و همین که حالا هم فهمیده ام خودش خدارا شکر دارد.

و من فراموشش میکنم!...
ما را در سایت و من فراموشش میکنم! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : exuviate بازدید : 23 تاريخ : چهارشنبه 1 آذر 1402 ساعت: 16:15

من نمی‌دونستم تتلو ام با همه دیوونه بازیاش اینجوری آهنگ دلی میخونه که بعععععد مدتها اون فقط بتونه منو ساعت یک شب بکشونه کنار پنجره و هوای خنک اوایل مهرماه و اشکم رو سرازیر کنه...از همون اشک خوبهایی که دلت از رنج و خستگی چلونده میشه و پهن میشه زیر آفتاب زمان و حوصله تا خشک بشه....

«من این عشقو با تو میشناسم

نشنو؛پانتومیم بازم!»

و من فراموشش میکنم!...
ما را در سایت و من فراموشش میکنم! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : exuviate بازدید : 52 تاريخ : يکشنبه 9 مهر 1402 ساعت: 17:57

باور و پذیرش اینکه هر کدوم از ما رویایی جداگانه و مسیری جداگانه در زندگی داریم...اون می‌ره زبان دیگه ای بخونه که باهاش مهاجرت کنه،بیزینس کنه...وقتی فیلمش رو دیدم داره توی یه کازینو می‌رقصه و از خوشحالی داشت بال در میآورد...من اما شبیه اون و خیلی های دیگه نبودم...یک رشته ای خواندم بسیار پرت از آرزوهام...اما عصای امرار معاش...و در آرزوی اینکه بمانم و برای فرزندان خاکم کاری بکنم...که باهوش بمانند...که مهربان بمانند....که فهمیده بمانند...نه که «بشوند»...که «بمانند»...که ندزدند از آنها چیزهایی که دارند را...من رویایم...غمخواری برای فرزندان این آب و خاک است...رویای دیگری ندارم.بقول شریعتی:تنها با آزادی توست که هوای پاک ابدیت را در ریه های خویش احساس میکنم و غرورم مثل بادبادکی در آسمان اوج می‌گیرد...ناطور شدن؛ناطور این بذرهای پاک...تمامی رویای من بوده و هست... و من فراموشش میکنم!...ادامه مطلب
ما را در سایت و من فراموشش میکنم! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : exuviate بازدید : 56 تاريخ : يکشنبه 9 مهر 1402 ساعت: 17:57

About Me


باید یک بار به خاطر همه‌چیز گریه کرد.

آن قدر که اشک‌ها خشک شوند.

باید این تن اندوهگین را چلاند و بعد دفتر زندگی را ورق زد.

به چیز دیگری فکر کرد.

باید پاها را حرکت داد و همه‌چیز را از نو شروع کرد.

(آنا گاوالدا)

و من فراموشش میکنم!...
ما را در سایت و من فراموشش میکنم! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : exuviate بازدید : 44 تاريخ : چهارشنبه 29 شهريور 1402 ساعت: 15:50

About Me


باید یک بار به خاطر همه‌چیز گریه کرد.

آن قدر که اشک‌ها خشک شوند.

باید این تن اندوهگین را چلاند و بعد دفتر زندگی را ورق زد.

به چیز دیگری فکر کرد.

باید پاها را حرکت داد و همه‌چیز را از نو شروع کرد.

(آنا گاوالدا)

و من فراموشش میکنم!...
ما را در سایت و من فراموشش میکنم! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : exuviate بازدید : 42 تاريخ : جمعه 20 مرداد 1402 ساعت: 17:25

About Me


باید یک بار به خاطر همه‌چیز گریه کرد.

آن قدر که اشک‌ها خشک شوند.

باید این تن اندوهگین را چلاند و بعد دفتر زندگی را ورق زد.

به چیز دیگری فکر کرد.

باید پاها را حرکت داد و همه‌چیز را از نو شروع کرد.

(آنا گاوالدا)

و من فراموشش میکنم!...
ما را در سایت و من فراموشش میکنم! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : exuviate بازدید : 65 تاريخ : دوشنبه 7 فروردين 1402 ساعت: 13:56

About Me


باید یک بار به خاطر همه‌چیز گریه کرد.
آن قدر که اشک‌ها خشک شوند.
باید این تن اندوهگین را چلاند و بعد دفتر زندگی را ورق زد.
به چیز دیگری فکر کرد.
باید پاها را حرکت داد و همه‌چیز را از نو شروع کرد.
(آنا گاوالدا)

-نوشته هاي باعلامت ستاره * اقتباسي هستند از نوشته هاي ديگران.

و من فراموشش میکنم!...
ما را در سایت و من فراموشش میکنم! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : exuviate بازدید : 54 تاريخ : شنبه 22 بهمن 1401 ساعت: 16:37